high school

 

 

( high school ) اسم داستانه یا بهتره بگم دبیرستان...

شخصیت های این داستان....

کیم هئو یو ... دختر

لی سونگ یونگ ... دختر

پارک جونگ مین... پسر

 

قضیه از اونجایی شروع میشه که...

این سه نفر به طور همزمان توی آزمون مدارس خاص قبول مشن..

و قضیه از روزی شروع میشه که...

همه ی بچه های دبیرستان چشمشون رو به اون ماشینی دوخته بودن که جلوی در مدرسه واستاد.. همه میگفتن یعنی کی می تونه باشه ؟؟؟ این صحبت ها بین همه بچه ها تکرار میشد تا وقتی که اون دختر از ماشینش پیاده شد ..همه نگاه ها به کفش و مدل موی اون دختر دوخته شده بود....اون دختر مغرور اسمش لی سونگ یونگ بود .. دختری که پدرش از اون آدم پولدارای کره ی جنوبی بود... دختره یه نگاه به دور و برش کرد و یه پوخند زد و نگاهش رو برگردوند روبه راننده و گفت : سر ساعت معین شده بیا دنبالم.. راندده هم گفت : بله خانوم... دختره رفت توی کلاس نشست فقط سه چهار نفر اومده بودن هنوز کلاس خالی بود... سونگ یونگ کتابش رو درآورد با اون ور میرفت که یه دختر و پسر اومدن تو البته اول صدای خنده اون دوتا اومد تو و بعد خوشون.... دختر و پسری که باهم اومدن تو خیلی باهم جور بودن و میخندیدن... سونگ یونگ یه نگاه به پسره کرد و با خودش گفت: چه قشنگه.. تا حالا پسری به این زیبایی ندیده بودم... سونگ یونگ اول با خودش فکر کرد ه این دو نفر باهم خواهر و برادرن اما بعد وقتی که دبیر اومد سر کلاس و به عنوان آشنایی اسم بچه ها رو پرسید دید که این دو نفر فامیلی هاشون یکی نیست ... یکی شون کیم هئو یو و اون یکی پارک جونگ مین ..... پس باهم نسبت خواهر و برادری نداشتن... سونگ یونگ با خودش گفت: اون پسره واقعا قشنگه.. من اونو به دست میارم..تا حالا کاری نبوده که من بخوام انجامش بدم اما نتونم یا نشه... اون دختره هم... کاری میکنم که جونگ مین خودش اون دختره رو ول کنه و بیاد سمت من.....